همه حیوان های دشت گرمشان بود، اما فیل بیش تر از همه گرمش. فیل نق می زند: گرم است، خیلی گرم است...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1395/05/17
کوچک، بزرگ
همه حیوان های دشت گرمشان بود، اما فیل بیش تر از همه گرمش. فیل نق می زند: گرم است، خیلی گرم است.
حیوان های دشت گفتند: خُب، همه گرمشان است.
فیل گفت: من بزرگم. بیش تر از همه آفتاب می خورم. هیچ سایه ای اندازه من نیست. و تند تند گوش های بزرگش را تکان داد و خودش را باد زد.
حیوان های دشت گفتند: تو که گوش هایت خیلی بزرگ است می توانی با آن ها خودت را حسابی باد بزنی.
فیل گفت: ولی، باز هم گرمم است.
حیوان ها گفتند: تازه، بیش تر از همه هم آب می خوری.
فیل گفت: اما، باز هم تشنه ام.
حیوان های دشت گفتند: تو که گوش هایت خیلی بزرگ است می توانی با آن ها خودت را حسابی باد بزنی.
فیل گفت: ولی، باز هم گرمم است.
حیوان ها گفتند: تازه، بیش تر از همه هم آب می خوری.
فیل گفت: اما، باز هم تشنه ام.
پشه که آن دور و بر می گشت، گفت: من کوچکم، اما بال هایم بزرگ است، ویز ویز که بال می زنم، خنک می شوم.
فیلی جان می خواهی این طوری دورت بگردم و یک کم خنکت کنم؟
فیل گفت: تو پشه مهربانی هستی، اما خیلی کوچکی و من خیلی بزرگ. با بال زدن های تو من خنک نمی شوم.
پشه فکری کرد. رفت و خیلی زود با یک دسته پشه برگشت و گفت: ما کوچک هستیم، اما زیادیم حالا با هم خنکت می کنیم و همه با هم وززززز...وزززز.... دور و بر فیل بال زدند و فیل خنک شد.
فیلی جان می خواهی این طوری دورت بگردم و یک کم خنکت کنم؟
فیل گفت: تو پشه مهربانی هستی، اما خیلی کوچکی و من خیلی بزرگ. با بال زدن های تو من خنک نمی شوم.
پشه فکری کرد. رفت و خیلی زود با یک دسته پشه برگشت و گفت: ما کوچک هستیم، اما زیادیم حالا با هم خنکت می کنیم و همه با هم وززززز...وزززز.... دور و بر فیل بال زدند و فیل خنک شد.